شنبه ۲۱ آذر ۹۴
این دل من جای کسی غیر از تو نیست ای مولای من
از این سرای تاریک و فسرده و محزون قلب من
تا حضور سبز تو مولا فاصله ایست از آفتاب تا بی نهایت
بارها آمده ای می دانم ...
بارها دستم را گرفته ای می دانم ...
بارها نوازشم کرده ای می دانم ...
اما من ...
نگویم بهتر است
نادمم از زندگی ام
آنجا که باید با یاد تو می زیستم حسرت و یاد دنیا کَر و لال و کور بودم
ای وجه الله ای تجلی خدا
بیا برگرد و مرا هم با خود ببر ...