مَـــردُمک

مردمک شرحی است از روزگار که در دالان مجازی روایت می شود

همسر

داشتن همسر انقدر مهمه ؟؟؟ 

+ ذهن پریشان و دلگرفتگی 



حقیقت را پایانی نیست !
۷ ۰

می خواستم ننویسم

چند روزی بود حال روحیم ، اصلا اصلا خوب نبود و واقعا درهم و برهم بود و شاید همین حالا هم باشه ! 

نمی خواستم با اون حال بنویسم که پر بودم از گلایه و شکوه ، همه ما مشکلاتی داریم و هر روز داریم باهاشون مبارزه می کنیم و خوندن مشکلات یکی دیگه شاید جالب نباشه و حتا ممکنه روی حال اون روز ما تاثیر خوبی نداشته باشه به همین دلیل دارم سعی می کنم غم و غصه ها برای خودم باشه و شادی ها برای همه :)

صبح توی حیاط دیدم مورچه ها ریختر سر یه بچه گنجشک خیلی خیلی کوچولو ، که انگار منزلشون بالا کانال کولر بوده (افتاده بود پایین بیچاره) منم رفته بودم لباس هامو روی بند پهن کنم که یهو با این صحنه دلخراش مواجه شدم ، شیر ابُ باز کردم و اون مورچه ها بی خرد رو با آب از بچه جدا کردم ، معمولا خودم به حیوانات دست نمی زنم ، مامانم رو صدا زدم که بیاد کمک ، ترسید یهو فکر کرد چی شده حالا؟؟؟؟!!!!!! 

بعدش دیدیم پاش آسیب دیده و بوست پاش رفته در اثر ساییدگی با جاهای تیز ، آوردیمش تو به پاش پماد زدیم و دیدیم داره حالش بد می شه و از ما ترسیده گذاشتمش توی سبد لباسا که نترسه اما دیدم فایده نداره بردمش گذاشتمش روی چهار پایه هر از چندگاهی هر از چندگاهی هم از پنجره نگاش می کنم که طوریش نشه ، آخه طاقت ندارم ، پارسال زمستون توی بارونم دیدم یه دونه مثل همین هی می افتاه توی جوب و خفه می شه ، نجاتش دادم و کلی آب شو خشک کردیم اما مرد ، انقدر دلم شکست ... 


حالام دوست ندارم اون اتفاق تلخ دوباره تکرار بشه ، والدینش تو حیاط می چرخن اما نمی دونم چرا نمی رن سراغش ؟؟؟؟ 


۱ ۰

جمعه ها 1

سلام آقای غایب از نظرها 


پرونده این هفته مرا دیدید ، از شما معذرت می خوام :( 

متاسفم که رزومه و پرونده من جایی برای ارفاق و بخشش نداره و کل برگه های من باید با خودکار قرمز خط بخورن 


جمعه های ما بیشتر دل نگران شماست تا خود ما 

آقای ما ، دعا می کنم بیایی 

ولی مگر دعای چون منی بالا می رود ؟ 


از خدا و از شما عذر می خوام برای این چنین بودنم 

من ...

من ... کسی رو به جز شما ندارم 

۱ ۲

دلم ...

جمعه ها دلم می گیرد 

از نبودن های غیرعادی ، برای استاد نامه الکترونیک فرستادم ، بعد از چند روز پاسخ آمد ، پاسخ دقیقا چیز هایی بودند که من نداشتمشان ، از آن نداشتن های با حسرت ، آن نداشتن هایی که گاهی با از دست دادن آخرت همراه می شوند . مانده ام در جواب استاد :( آیا بگویم همه این هایی که نگاشته اید همیشه در من نبودند ؟ یا اینکه باز خودم رو فریب دهم که جوانی یعنی امتحان و کسب تجربه ؟ و یا چند مدل پاسخ دیگر 


اما تصمیم من در آخر این است ، برای استاد می نویسم :

استاد عزیز ، من دوست دارم که خوب شوم ، راه صحیح زندگی را بیاموزم ، می خواهم افقم را روشن ببینم ، می خواهم سالم و ساده بیاندیشم به دور از تجمل و فخر و تحقیر 


کمکم کنید در این هزار توی زندگی ، در مسیری قرار بگیرم که نهایت آن رضایت خدا باشد ولا غیر 

دلم پرنده بودن می خواهد .

۲ ۱

جمعه ها

امروز جمعه 4 دیماه 1394 


اولین جمعه زمستان 

حال عمومی ام رو به بهبود است و در دل کمی احساس بی قراری دارم .

امروز باید بیشتر خدا را دریابم و بیشتر مراقب عملکردم در همه ابعاد باشم .


خداوندا از تو می خواهم مرا به سوی خودت راهنمایی کنی و مرا و قلب مرا از بدی های زمانه و دنیا پاک و دور گردانی 

امروز روز هشتم از برنامه ده روزِ اول است و به لطف تو با همه سختی های مسیر تا اینجا پیش آمدم .





۰ ۰
متن زندگی باید ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) باشد.

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است (۳۰)

مردمک می خواهد ، پاک باشد و پاک بماند و ثابت قدم در راه رستگاری.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان