سلام بر خدای ابرهای سپید و سنگ های استوار
امروز کمی یا بهتر بگم خیلی بیشتر از کمی شروع شد . نتونستم مدیریت کنم .
اما حالا قول می دم و تلاش می کنم برای رضایت تو ای خدا
در همه امورم باید اول رضایت تو باشه و بعد چیزای دیگه
امروز 19/آذزماه/94
من عهد می بندم که بر سر پیمانم با تو بایستم .
فقط تو یاور منی و کسی جز تو را ندارم .
افق من با توست که افق مانده است.
امروز همان چهارشنبه ایست که دوستش ندارم .
حجم این همه درد
سکوت می کنم
بد اخلاق می شوم
حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را ندارم
من چه می کنیم میان این همه درد ؟
من اصلا کجا هستم ؟
وقت خواب رسیده و خسته ام ، از بیکاری های مداوم
در محل خواب حاضر می شوم نیت کردم که بخوابم همان که چشمانم را می بندم ، شروع می کند .
فهمیده که برگشته ام از سفر ، به گوشش رسانده اند میاید ذهنم را آشفته کند می چرخم اینور و آنور ، تفاوتی ندارد ، نفوذ کرده در روحم
ازش بیزارم ، مثل زالو افتاده به جانم و آرامشم را سی سی می نوشد .
یاد الله می کنم
درخواست کمک برای رهایی ، برای آرامش
با خودم تقلا می کنم برای خواب برای فراموشی موقت
در نهایت خوابم می برد .
صبح که بیدار می شوم ، انگار کنار تخت ایستاده تا دوباره به جانم بیوفتد ، حمله می کند و نزاع بین من و رانده شده آغاز می شود .
این جنگ را پایانی نیست ...
دلم برای خودم می سوزد که چقدر غریبانه و تنها در کارزاری نابرابر و ناعادلانه با اژدهایی عظیم در نبردم .
خداوندا تنها تو یاور منی .
با من بمان
عطار:
رهایی خواهی از سیلاب اندوه
قدم بر جای باید بود، چون کوه
گر از هر باد، چون بیدی بلرزی
اگر کوهی شوی، کاهی نیرزی
از قدیم گفتن
سحر خیز باش تا کامروا باشی !!!
بعد از سفر 9 روزه پیاده روی اربعین و شرایط حاکم بر نوع سفر به لحاظ مدیریت زمان و استفاده بهینه از دقیقه ها ، بر این شدم تا سعی کنم عادت هایی رو که در سفر پیدا کردم رو نهادینه کنم .
از جمله ی این عادت ها ، سحر خیزیه ، قبلا هم سحر خیز بودم اما این روزها زودتر و راحت تر از خواب رها می شم .
باید سعی کنم نظم بیشتری به کارها بدم .
درست گفتن که : بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
بنده حالا در حال پختنم
ماجراجویی و کشف رو به شدت دوست دارم از این رو سعی می کنم تا بیشتر سفر کنم
حتی سفرهای درون شهری با دوچرخه :) (البته فعلا هوا خیلی سرده)
در نهایت باید بگم سحرخیزی به شدت به نشاط و روحیه انسان کمک می کنه و اگر ورزش هم در طول روز چاشنی زندگی باشه که دیگه معرکه می شه
کامروا و ورزشکار باشید :)
یادم می مونه که باید سحر خیزتر باشم و باقی بمونم
وقتی از سفر بر می گردی انگار با همه چی حتی خونه خودت غریبه ای اما بعد از چند روز دوباره همه چیز مثل قبل می شه
سفرم ، سفری معنوی و پر از اتفاقات جالب و ناگوار بود مثل همه سفر ها
توضیحات بیشتر رو بعدا که خستگی هامو در کردم خواهم نوشت :)
معرفی کتاب :
معراج السعادة به راستی از غنی ترین کتب در باب سیر و سلوک الی الله است .
به تازگی این کتاب به دستم رسید ، ادبیات سنگین و پر از لغات عربی در نگاه اول کتاب را از خواندن بیشتر دور می کند ، اما وقتی تورقی کردم متوجه شدم آن قدر ها هم دشوار نیست و با اندک تحقیق و بررسی نگات خوبی به دست خواهد آمد.
این کتاب حاصل تلاش و کوشش ملا احمد نراقی (ره) است .
در کمال تعجب ، بنده مفلوک و روسیاه حق تعالی هم راهی این سفر عظیم گشته .
قطره ای کدر و تاریک در اقیانوسی روشن و بی کران تحت انوار معرفت و شفاعت خورشید عالم ، مولی امام الحسین بن علی روحی لک الفداک سلام الله علیهما
ان شاالله روزی همه دلسوختگان و عاشقان شود این سفر عظیم از خود به خدای جل جلاله
رفتی و از تو فقط عطر تو آمد به خیام
بعد از آن مانده تو را این همه دل چشمبهراه
کاروانها همه آهنگ زیارت دارند
هر که دارد هوس کربوبلا بسمالله
اربعین است و جهان دل به غمت میبندد
اشک محراب طواف حرمت میبندد
اربعین آمده و عطر محرم با اوست
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست
اربعین شد دل ما در سفر کربوبلاست
ای نسیم سحر! آرامگه یار کجاست؟
باز در دل غم مولای غریب است مرا
اربعین است و غم شیب خضیب است مرا
اربعین است و جهان یکسره هیئت شده است
حرم یار مهیای زیارت شده است
اربعین شوق حضوریست که جابر دارد
کربلا بار نخست است که زائر دارد
امروزو باید خوب بسازم تا وقتی به پایان روز رسیدم از خودم راضی باشم
از خدا کمک می خوام برای ساختن هر چه عالی تر امروز :)
تلاش و تلاش و تلاش برای ساختن
درسته که مدتهاست با مشکلات فراوان و خیلی سختی مواجه شدم اما تلاش می کنم که بتونم روزهامو خوب بسازم .
از ساختن امروزها ، گذشته ای با افتخار و آینده ای روشن نسیبمون می شه :)
#تلاش #زندگی #مجاهدت
از صبح که بیدار شدم ، حس و حال منفی همونایی که به شدت ازشون متنفرم اومدن سراغم
و تا غروب آفتاب کماکان داشتن آزارم می دادن ، تصمیم به استحمام گرفتم و رفتم حمام :)
انگار که همه اون فکرای بدُ با آب پاک الهی ، شستم و دورشون کردم ، در نهایت یه نفس راحت کشیدم .
بعد از دیدن چرخ (4سیما ساعت 7) رفتم بیرون برای خرید مایحتاج منزل و در نهایت روز شنبه ای که نزدیک بود سیاه باشه رو
خاکستری نزدیک به سفید ثبت کردم در تقویم برای همیشه
شنبه ی 30 آبان 94 خداحافظ برای همیشه