قبول دارین من بلد نیستم بنویسم ، مثلا بخوام درد دل کنم ، افتضاح تر می نویسم ، کمک بخوام هم همچنین ، نمی دونم برای من چه سرنوشتی رقم خورده که هر روز دارم بدتر می شم و توی همه چیز سقوط می کنم ، واقعا دلم شکسته ، چقدر بند بزنم ؟ خب منم دل داشتم و دوست داشتم خیلی چیزارو ...
نمی دونم چرا افتادم تو راهی که هر روز دور تر می شم از اصل ها و روسیاه تر می شم
سقوط من از جایی که بودم خیلی تلخ بود و هست
قدر خوشحالی های کوچیکتونم بدونید هستن کسایی که چیزی به اسم لبخند ندارن
خدایا ببخش گناهای منو که به واسطه بی قرار و بی ایمانی ، نسبت به اون مورد انجام می دادم
خدایا فکر می کنم اگه اون یه مورد حل بشه ، من 70 درصد مسیرم درست می شه البته فکر می کنم تو خودت آگاهی به همه چیز
اگر می بینی درست نمی شم ، خودت بی سر و صدا و هر چه زودتر عذرمو بخواه چون واقعا دارم از بین می رم
چه کنم که محرمی هم ندارم که باهاش حرفی بزنم فقط تویی که همیشه منو می بینی و می شنوی
دستم از همه چیز کوتاهه و چشمم به رحمت بی اندازه ست
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان
من شما رو دوست دارم
اما می دونم که شما از من بیذارید و بابت این بیذاری هم معذرت می خوام
کاش می شد بهتون نامه بدم و جوابشم بگیرم
جوون باید پاک باشه تا به چشم شما بیاد
خیلی سخته این روزا ، درد های مختلف از هر جهت
ببخش که دائم نالانم و بی وقفه غصه دار
چیزی از وجودم باقی نماده