مَـــردُمک

مردمک شرحی است از روزگار که در دالان مجازی روایت می شود

ماه مبارک و زیبای رمضان

تقویم را که ورق می زنم متوجه می شوم که با ماه مبارک فاصله ندارم :) 

ماه زیبایی ها و رنج های سازنده و خوشا به حال انسانی که در این ماه متبلور می شود از صاحب سفره رمضان 

ماه رمضان امسال در حالی نرم نرمک می رسد که وضعیت عمومی کره زمین به سوی گرمای بیشتر می رود و ممکن است این گرما برای روزه داران بزرگوار کمی مشکل ایجاد کند ، من خودم هم از این موضوع کمی واهمه دارم اما از آنجایی که رحمان رحیم همواره یاری گر ما بوده قطعا طاقت و تحمل هم عنایت خواهد کرد ان شاالله 


***

من گاهی خیلی شکوه می کنم از روزگار و آدم هاش ، یهویی انگار کاسه صبرم لبریز می شه و دلم می خواد نیست بشم اصلا ولی وقتی طوفان می خوابه دیدم تغییر می کنه ، دم دمی مزاج شدم ، مبادا کسی کاری کنه که از چهارچوب فکری من بیرون باشه !!! واویلا که از چشمم می افته برای مدت بسیار ، خب هر کسی یه مدل خاصی داره ، البته که سعی در از بین بردن رذایل اخلاقی هم هستم :| 

***

کنکورها رو دادیم و حالا منتظر نتیجه ایم ، شاید باور نکنید اما آینده من به این نتایج وابسته ست ( اینجوری نوشتم سازمان سنجش یه کاری برام بکنه )

ولی جدا تاثیر گذاره ممکنه راه زندگیم عوض بشه :( 

حس خوبی دیگه به دانشگاه و فضاهای مشابه ندارم 

خیلی برام سخت شده و من باید تحمل کنم تا این بحران های جوانی رو با موفقیت پشت سر بذارم :)

۱ ۰

روزهای گرم شبه تابستانی خرداد

امروز تازه نه خرداده و تهران به گرم ترین درجه حرارت خودش رسیده در حال حاضر real feel یعنی چیزی که الان حس می شه 40 درجه سانتی گراده !!!!!!

گلدونارو پر اب کردم که مبادا زبون بسته ها تشنه بمونن :( 

کولر روشن و محیط اتاقم خدارو شکر دمای خوبی داره و لذت بخشه 

به شدت احساس خستگی می کنم این روزها ، دوستی دارم که فعال در طب اسلامیه می گفت : برادر حجامت لازمی خیلی برات خوبه و البته مزایای دیگری هم داره ، یکمی می ترسم ، یه ترس کاذب البته ، ان شاالله اگر بشه حتما می رم 

سفری رو برنامه ریزی کردیم برای سه شنبه که راهی بشیم و بتونیم از این شلوغی و رخوت  دور بشیم + دوچرخه ها رو هم با خودمون می بریم :) 

دارم قطعه شادی از مجموعه بوی پیراهن یوسف استاد انتظامی رو گوش می دم که بسیار لذت بخشُ مفهومیه 

تلاشم این روزها اینه که نمازامو به اول وقت و به جماعت در مسجد به جا بیارم و برای خودم طلب مغفرت و بخشش کنم تا بتونم به مرور و پله پله آلودگی و پلیدی هایی که در قلبم جای گرفتن رو از بین ببرم به امید خدا . 


برم اتاقمو بیشتر مرتب کنم :) 

۰ ۰

پسا کنکور

روز های پسا کنکورِ من 


در نهایت دیروز جمعه هفتم خرداد نود و پنج ، آزمون کارشناسی ارشد رو هم دادم و آسوده خاطر شدم از بابت کنکورهایی که براشون چوب خط می زدم !

روزهای پسا کنکور اگر چه سخت اما می گذرند ، جوانی ذره ذره آب می شود جای خودش رو به میان سالی می ده و سوالی که هر روز از خودم می پرسم : دستاورد عمر و زندگی ت چی بوده تا حالا ؟ 

چهره ام در هم می شکند و زمان می ایستد ، واقعا تا به امروز من چه دستاوردی داشتم ؟ سکوت همه جا را فرا می گیره و من خشکیده در زمان 

بسیار جوان هایی را می شناسم که واقعا در سن و سال من ، چه افتخاراتی و چه امتیازاتی در بسیاری از ابعاد بدست آوردن ، اما من ...

با یه حساب و کتاب ساده ، به راحتی می تونم بگم که من جا موندم .


این شکست ... آسان نیست .

۰ ۰

پناه بر خدا

بسم الله الرحمن الرحیم 


اصولا شیطان کارش مزین کردن کارهای نادرسته و همه اینو می دونیم ، اما یه جاهایی انقدر این کارو به خوبی انجام می ده که ما انسان ها فریب می خوریم به سادگی ، علتش هم غفلت هست فقط و فقط غفلت و از یاد می بریم که خداوند هر لحظه ما رو می بینه و ناراحت می شه که دچار انحراف بشیم . ان شاالله خدا کمک کنه بتونیم در لحظه ی بحران از صراط مستقیم خارج نشیم به برکت صلوات بر محمد و آل و محمد (ص) 


خصوصا در این وانفسا و دوره جوانی ما 

۱ ۰

مدرسه قرآن و عترت

سلام نا دیگر خداست 


بالاخره بعد از مدتها برام پیامک تایید ثبت نام در مدرسه قرآن و عترت اومد و من به شدت ذوق کردم :) ، خیلی دوست داشتم که تو این مدرسه باشم و توی کلاسهای فوق العاده ش شرکت کنم ، این مدرسه جزء بهترین هاست ، اگر روزی فرزندی خدا بهم هدیه کرد ، حتما و حتما و یقینا برای آموزش ثبت نامش می کنم توی چنین مدرسه ای ، که از همون ابتدا راه و روش صحیح رو با استفاده از قرآن عظیم الشان بیاموزه ، چند برگی از درس اول که مربوط به لزوم و نحوه رجوع به قرآن بود رو مطالعه کردم و در همین چند برگ به نتایج بسیاری زیبا و زیادی رسیدم ، باید خیلی زودتر از اینها دست به کار می شدم ، اما همینم خدا رو شکر ، خدایا شکرت برای مهربانی ها و نعمت هات ، ممنونم از کسی که بزرگواری کرد و منُ با این مدرسه آشنا کرد ، فعلا در دوره غیر حضوری ثبت نام کردم تا ان شاالله در فرصت های بعدی در کلاس های حضوری شرکت کنم از وجود اساتید بهره ببرم ، ان شاالله 


آزاد سازی خرمشهر مبارک ، به قول حضرت آقا ، آزاد سازی های بیشتری در راه است :) قلب


خوشحالم 

الحمدالله



۰ ۱

چند راهی

مدتی هست که باید تصمیمات اساسی زندگی رو بگیرم و هر بار به تعویق می اندازمشون ، نمی دونم چرا انگار که قدرت تصمیم گیری های بزرگم از کار افتاده باشه ، برنامه هام اونطور که می خوام پیش نمی رن و زندگیم یه روند کند و نزولی پیدا کرده ، منتظرم ببینم روزگار دیگه چی برام مهیا کرده ، هر روز در حال ضربه خوردنم ، از جاهای مختلف ، رسیدن به چند راهی ها نشون می ده که من به از قسمت هایی از زندگی عبور کردم و به این مرحله رسیدم ، همه دغدغه من یک چیزه اینکه چطور آرامش روان و سلامت جسمم رو بدست بیارم ، موضوع اشتغال هم که ... بماند ، هر چند از قصور واقعی از خودم بوده اما شرایط و محیط هم کم نذاشتن در نداشتن کسب و کار مناسب ، کنکور پشت کنکور که آقا من مدرک ارشد دارم ببینید از کدوم دانشگاهم ، معدلم رو نمی پرسید ؟؟؟ ارزش جوان ها رو کذاشتن بر ملاک تحصیلات ، درسته کسب علم خیلی عالیه اما فقط در دانشگاه می شه علم آموزی کرد ؟ 


سخنی با خودم :

ببین نزدیکِ 25 سالگی هستی یعنی دقیقا وسط دهه بیست تا سی که دوران طلاییِ عمر هر انسانیه و به شدت در آینده ش تاثیر گذار ، اما تو کجا ایستادی تو این چند سال دستاوردت چی بوده ؟ هدفت چی بود از زندگی و سالهایی که گذروندی و حالا به کجا رسیدی ؟

چقدر رضایت خداوند رو جلب کردی ؟ شخصیتت چه صفات خوب و چه صفات بدی داره که نیاز به اصلاح داشته باشی ؟ چقدر مرد شدی ؟ مسئولیت پذیریت چقدره ، چقدر تو بحران های زندگی می شه روت حساب کرد ؟ و کلی سوال دیگه ....


زندگی مسلماً اون چیزی نیست و نمی شه که من می خوام یا هر کس دیگه ای می خواد ، موضوع خیلی پیچیده تر از این حرفاست ، اما این روزها در ملال آورترین شکل ممکن در حال سپری شدن هستن و من دست از پا دراز تر به غروب و طلوع آفتاب نگاه می کنم با امیدی واحی و دروغین ...

۰ ۰

برنامه ریزی

سلام نام خداست :)


این روزها وقتی پا دنیای اجتماعی می گذارم چه حقیقی چه مجازی صحبت از برنامه ریزی ست ، گویا قرن بیست و یکم و بشری به سبک امروز چه بخواهد چه نخواهد باید تابع یک چهارچوب باشد ، تا به آنچه در نظر گرفته برسد . بلاگ هایی که دنبال می کنم متفق القول از برنامه ریزی نوشته اند ، هر کدام به سبک و سیاق خود ، می خوانمشان ، خیلی دقیق و خوب نوشته اند صفحه هاشان حاکی پختگی و درک وافی از زندگی ست ، پیشرفتشان مشهود و زندگی شان در جریان ، الحمدالله 


من نیز مدتهاست بنا به اقتضای شرایطم بارها و بارها دست به این اقدام نیکو و سنت ارزنده زده ام که هر با به بهانه ای از انجام قابل قبول برنامه ها باز ماندم ، چاره چه بود ؟ رها کردن برای همیشه یا از نو شروع کردن و من همیشه از نو شروع کردم و خواهم کرد ، هر جا بلغزم در دلم به خداوند رجوع می کنم و می گویم از نو + تجربه قبلی ، شروع می کنم و به لطف و یاری همیشگی اش در بسیاری از امور موفق بوده ام البته که جای کار بسیار و نواقص نیز پر شمارند .

همواره اساس موفقیت نظم است ، دین شریف و بی نظیر ما یعنی اسلام ناب محمدی (ص) همواره بر برنامه ریزی و هدفمند بودن تاکید بسیار داشته و موفقیت انسان در هر امری را در گرو نظم و انظباط می داند فلذا اهل بیت علیها سلام نیز اسوه کامل این مهم هستند تا من انسانِ خام و کم تجربه با الگو گرفتن از ایشان به سعادت دنیوی و اخروی دست یابم . 

الحمدالله امروز با پیشرفت و تکامل ذهن انسان و ابعاد مختلف زندگی ، برنامه ریزی به یک علم تبدیل شده و نیازمند مطالعه و کسب مهارت است . 
پس برای یک برنامه ریزی خوب و به جا ابتدا باید از خود شروع کنیم ، خودمون رو مطالعه کنیم و به یک تحلیل از خودمون برسیم . پس از اون باید پله پله و آهسته با یک برنامه ریزی ساده این منظم بودن رو در ذهن و حتی بدنمون نهادینه کنیم . 


این روزهای گرم اردیبهشتی را کمی سخت می گذارنم . بیست و پنج سالگی از آنچه که فکر می کنم به من نزدیکتر شده و در این دنیا دستم خالی ست ، فکر آینده خواب را بر من حرام می کند ، امیدم فقط به خداست ، این روز ها زندگی دارد زوایای دیگری از وجود خودم رو برام اشکار می کنه 
۰ ۰

زندگی های ما

روزی بالا و خندان و روزی پایین گریان ، آری زمانه این چنین است که صورتت را در همه حال خریدار است .

لمس طینت زندگی چیزی جز رنج برایم به ارمغان نیاورده است و من می سازم به رنج های سازنده ی روزگار خویش .


"مردمک"


عصرگاهان 13 اردیبهشت 95

۰ ۰

کبود مایل به سیاه

از خودم خنده ام گرفته ، یا شایدم گریه ، همه چیز تو بیرون از ذهن من طبق نظم داره پیش می ره و درست وقتی دنیارو از منظر خودم می بینم و بر می گردم توی ذهنم و افکارم ، هیچ چیز سرجاش نیست 

حتی خوردن و خوابیدن و ساده ترین بخش های زندگی ، جوانی برای من مساوی شده با بزرگترین بحران ها ، وقتی از مسیر منحرف شدم اصلا نفهمیدم چه اتفاقی افتاد ، سالهاست دارم سعی می کنم که برگردم اما انگار راهی برای بازگشت نیست . 

حجم عظیمی از من درگیر جنگی نابرابر و داخلیه ، اطرافیان نزدیکم به سطوح اومدن خصوصا خانواده که صد البته که حق دارن ، اما نمی تونم چیزی بهشون بگم ، دو روز تا کنکور ارشد مونده و دریغ از یک کلمه ! تنها کاری که کردم حروم کردن پولی بود که پدرم با سختی فراوان براش کار کرده بود و حالا من شرمنده تر از همیشه باید امتحانی رو بدم که نتیجه اش مساوی ست با شکست ...

یکسال دیگه هم عقب افتادم ، 24 سال سن و یک لیسانس بی ارزش و بدون ذره ای درامد و تنها مصرف کننده اکسیژن و تولید دی اکسید کربن 

جوانی که نه تنها برای جامعه اش مفید نیست بلکه دائما در حال ضرر رساندن هم هست . 

وقتی روزگار شروع کرد به گرفتن هدف ها و آرزوهام هیچوقت فکر نمی کردم باید ساعت ها توی اتاق باشم و بشم یه موجود گل خانه ای ، دیدن همسالانم سخت ازارم می ده خصوصا اگر موفقیت های بیشماری رو کسب کرده باشن قبطه می خورم بهشون 

من هم تلاش کردم ، اما انگار در مسیر و جهت صحیح نبود وقتی امتحانی داشتم و براش حسابی درس خونده بودم اما استاد بهم داد 0.25 تا من یاد بگیرم مثل بقیه جواب ها رو ننویسم ، بقیه فقط سوال ها رو چندین بار در پاسخ برگ کپی می کردن و قبول می شدن ...

از خواستن هام چیزی نمی گم چون مهم نیست ، 

....................

دیگه توان نوشتن ندارم

قلبم شوق تپیدن ندار...

۱ ۰

فقط یک لحظه

فریب می خورد این انسان 

چون فقط یک لحظه از یاد خدا غافل می شود 

همونطور که اگه موقع روشن کردن کبریت حواسمون نباشه دستمون می سوزه ، امان از این غفلت که البته مراتب هم داره ، غفلت از کبریت روشن و یا غفلت از خدا .


بسم الله الرحمن الرحیم 

والعصر - ان الانسان لفی خسر


این انسان با این همه ادعا همواره در زیانکاریه ؟؟؟؟

انسان شریف ، تا وقتی غافل باشی به اندازه یه جو هم ارزش نداری 


روزگار ما طوری شده که ابزار و وسایلی که سبب غفلت هستن بسیار فراوان یافت می شن با کمترین هزینه و کاملا در دسترس !
شیطان کاری با بنی بشر کرده که تا عمر داره یادش نره : غـــــفلت ! 
عامل تمام نادانی ها و ظلم ها و قص علی هذا 

باشد که خدای رحیم با انوار هدایتش ، قلب مارا از جمله ذاکرین حقیقی خود قرار دهد. 

۱ ۱
متن زندگی باید ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) باشد.

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است (۳۰)

مردمک می خواهد ، پاک باشد و پاک بماند و ثابت قدم در راه رستگاری.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان