مَـــردُمک

مردمک شرحی است از روزگار که در دالان مجازی روایت می شود

نامه ای به غریب جهان

سلام بر آقای زمان و مکان 


شما کجا و من کجا 

دوست داشتم برایتان بنویسم ، دوستانتان و عاشقان واقعی شما بی قرار آمدن شمایند. در شهر می بینمشان ، در مسجد در بازار در امامزاده ها در خیابان و کوچه ها ، سیمایشان نورانی ست و اعمالشان خدایی 


دوست داشتم بنویسم برایتان اگر چه به جای یاوری شما باری بر دوشتان نهادم ، اما خدا می داند دوستتان دارم :( 


بیایید بیایید برای خاطر عاشقانتان 


بلد نیستم خوب بنویسم در حد ناچیز خودم می نویسم ، از جوانی ام هر چه مانده برای شما :(

نمی دانم اصلا هر چه شما بگویید ... فقط اگر خوب نیستم مرا ببخشید 

خیلی خواستم ، اما ... 

حتما تا به حال بارها پرونده ام را دیده اید و در جریان هستید 

هیچ ندارم جز سرافکندگی و شرمندگی :(

بشنوید

سلام بر آقای عالم امکان 

۱ ۰

روزانه 1

امروز هم با همه سختی ها و فراز و نشیب هاش داره تموم می شه ، امیدوارم خروجی روزهاتون ، خوشحال کننده و حداقل امیدوارانه باشه .


برای من روزها به گونه ای دیگه رقم می خوره ، بسته به شرایط آدم ها روزها متفاوتند ؛ ممکنه روزی در جایی جشنی برپا باشه و دقیقا در همون زمان در جایی عده غمگسار باشن . 


شرایط منم طوری هست که تا میام کمی شاد باشم و زندگی کنم ، حقایق زود میاد جلو چشمم و رویای منو تار و مار می کنه .


مدتهاست که دنبال تغییرم و دنبال بهبود بخشیدن به سطح کیفی زندگیم اما واقعا برام دشواره 

از خیلی ها کمک خواستم ، فایده ای نداشت ، سعی کردم با تنهایی خودم بتونم کم کم حتی شده با زمان زیاد ، مسائل رو حل کنم .

قسمت بدِ ماجرا اینه که همیشه همه چیز به خواست ما پیش نمی ره و در حین خوب شدن یهو همه چیز به هم می ریزه . 


در پایان بگم ، قرآن رو از یاد نبریم و همینطور خودم و شما رو به تقوای بیشتر دعوت می کنم . 



۰ ۰

سخنی با خدا

الهی ...

مرا ببخش که از روزی تو طناول می کنم در معاصی صرفشان می کنم .


مرا ببخش که همیشه و همیشه چشمم به سوی توست اما قلبم به بی راهه می رود .


مرا ببخش که جوانی ام را در راه تو انفاق نکرده ام .


+ یا الله ، دوستت دارم ...


از تو می خواهم هدایتم کنی ، از تو می خواهم دل و دیدگانم را به نور قرآن روشن سازی و مرا از کثیفی ها و پلیدی های این دنیای پر فریب دور سازی .



۰ ۰

اسارت

اسیر یک زندگی بی کیفیت و بی هدف و بی نظم و تکراری 


+ یعنی می شه یه روزی من خوب بشم ؟

پ.ن : غصه امون نمی ده 

۱ ۰

هفته جدید 2

12 دقیقه به شنبه اولین روز هفته جدید باقی مانده و من در آشوبی از درون و با چهره ای آرام نشسته ام پشت میز و می نویسم .

برای فردایم ... برای فراهایم آرزو می کنم .

برای شنبه ها نگرانم ...



هفته جدید خوش آمدی 

امیدوارم طلوع فردا را ببینم 

۰ ۰

دلم ...

جمعه ها دلم می گیرد 

از نبودن های غیرعادی ، برای استاد نامه الکترونیک فرستادم ، بعد از چند روز پاسخ آمد ، پاسخ دقیقا چیز هایی بودند که من نداشتمشان ، از آن نداشتن های با حسرت ، آن نداشتن هایی که گاهی با از دست دادن آخرت همراه می شوند . مانده ام در جواب استاد :( آیا بگویم همه این هایی که نگاشته اید همیشه در من نبودند ؟ یا اینکه باز خودم رو فریب دهم که جوانی یعنی امتحان و کسب تجربه ؟ و یا چند مدل پاسخ دیگر 


اما تصمیم من در آخر این است ، برای استاد می نویسم :

استاد عزیز ، من دوست دارم که خوب شوم ، راه صحیح زندگی را بیاموزم ، می خواهم افقم را روشن ببینم ، می خواهم سالم و ساده بیاندیشم به دور از تجمل و فخر و تحقیر 


کمکم کنید در این هزار توی زندگی ، در مسیری قرار بگیرم که نهایت آن رضایت خدا باشد ولا غیر 

دلم پرنده بودن می خواهد .

۲ ۱

درس می خوانم

دو روز است که شروع کرده ام برای ارشد بخوانم :) ، خیلی دیر شده است ، اما به قدر قوه خواهم خواند و پیش خواهم رفت .

دیروز توانستم حدود یک ساعت و چهل پنج دقیقه وقت بذارم و امروز در حدود چهل و پنج دقیقه ، برنامه ریزی داشتم اما عوامل غیر مترقبه ای برنامه ام را کن فیکون نمودند . دروس پیش رو مهندسی است و من به تازگی با این فرمول های با ابهت روبرو شده ام و کمی احساس درماندگی دارم ، سعی می کنم به مرور و به مدد خداوند و اهل بیت علیها سلام مفاهیم را یاد بگیرم در ذهن ثبت کنم . آزمون در روزهای 16 و 17 اردیبهشت سال آینده(95) برگزار خواهد شد . 


توکل به خدا 

به شدت محتاج دعای خیر هستم 

۲ ۰

ارشد

ارشد ؟


بله ارشد ، همان کارشناسی ارشد و یا فوق لیسانس خودمان ...


باید مدرکی در سطح ارشد و یا بالاتر داشته باشید تا اینجا برای مصاحبه ، پذیرش شوید .


پیش خودم گفتم ، روزی که من دانشگاه رفتم می گفتند لیسانس ، حالا که لیسانس دارم می گویند ارشد !


یعنی تا همیشه من جا می مانم از این مسیر بی انتها ؟


درس خواندم نه برای کار نه برای مدرک 

با دوستانی آشنا شدم در محیط تحصیل که اگر هیچوقت به دانشگاه سطح چندم نمی رفتم در هیچ کجای عالم و زمان نمی توانستم ببینمشان 


آنها به من کمک کردند بی آنکه بدانند :)

کمک کردند تا درک و آگاهی ام بیشتر شود و بهتر بفهمم و بهتر حس کنم .

دقیقا چیزی که در هیچ یک از کتاب های آکادمیک وجود ندارد.


بله جناب آقای پذیرنده :


من در دانشگاه ، بزرگ شدم .


۰ ۰

قدم قدم تا آینده

همیشه توی ذهنم این بود که من به فلان مرتبه می رسم ، این مرتبه صرفا تو زمینه اقتصادی و کسب درآمد بالا نبود ، توی رویای کودکی خودم مثل همه کودکان یه حد مطلوبی رو متصور بودم . کم بزرگتر شدم و مدرسه و مدرسه و مدرسه ... هیچوقت به ما آموزش داده نشد چطور باید چیزی که تو ذهنت هست رو تماما تخیل تو هست ، واقعی بشه ! تجربه های زیادی تو زندگی کسب کردم ، از همه مدل در جهت آینده ، معتقدم تمام تجربه هایی که کسب کردیم برای ما لازم بوده و ممکنه در آینده مسئله ای مشابه برامون بوجود بیاد ، اون وقتِ که ما قابیلت حل مسئله رو از قبل کسب کردیم ، دقیقا مشابه زمین خوردن بچه ها تو لحاظات ابتدایی قدم برداشتن ، قدم قدم تا آینده  ، باید تجربه کسب کنیم در هر زمان و آگاهی نسبت به تجربه مون ، یه بصیرت عمیق به زندگی .


امیدوارم زیر این گنبد مینای خدا ، همه ما رشد کنیم 


۰ ۰

جذابیت

سلام به شما دوستانی که هر از گاهی به صفحه بنده حقیر سر می زنید .


مرا ببخشید که وبلاگم جذابیتی برای شما ندارد . چه کنم که قدرت قلم ندارم و فقط دلنوشته ای یا نوشته ای یا رویکردی را برایتان و برای خودم می نویسم . 


آمار وبلاگ چندان قابل قبول نیست ، انگار که همیشه مخاطب و ناشر خودم هستم . 


مرا ببخشید که جذاب نیست نوشته هایم .


۱ ۱
متن زندگی باید ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) باشد.

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است (۳۰)

مردمک می خواهد ، پاک باشد و پاک بماند و ثابت قدم در راه رستگاری.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان