مَـــردُمک

مردمک شرحی است از روزگار که در دالان مجازی روایت می شود

این دل جای توست !

این دل من جای کسی غیر از تو نیست ای مولای من 


از این سرای تاریک و فسرده و محزون قلب من 

تا حضور سبز تو مولا فاصله ایست از آفتاب تا بی نهایت 


بارها آمده ای می دانم ...

بارها دستم را گرفته ای می دانم ...

بارها نوازشم کرده ای می دانم ...


اما من ... 

نگویم بهتر است 

نادمم از زندگی ام 

آنجا که باید با یاد تو می زیستم حسرت و یاد دنیا کَر و لال و کور بودم 


ای وجه الله ای تجلی خدا 

بیا برگرد و مرا هم با خود ببر ...


۰ ۰

فاصله تا رشد

هنوز فاصله دارم تا شکوفا شدن 


زمستان من طولانی تر از همه زمستان هاست 


روزی خواهم شکفت و آوای خویش سر خواهم داد 


روزی که بهار ، بهار من باشد .


به امید بهـــــــــــــار 

#امید

۰ ۱

عهد و پیمان

سلام بر خدای ابرهای سپید و سنگ های استوار


امروز کمی یا بهتر بگم خیلی بیشتر از کمی شروع شد . نتونستم مدیریت کنم .


اما حالا قول می دم و تلاش می کنم برای رضایت تو ای خدا 

در همه امورم باید اول رضایت تو باشه و بعد چیزای دیگه 


امروز 19/آذزماه/94 

من عهد می بندم که بر سر پیمانم با تو بایستم .

فقط تو یاور منی و کسی جز تو را ندارم . 


افق من با توست که افق مانده است.

۰ ۰

از دیشب تا صبح امروز

وقت خواب رسیده و خسته ام ، از بیکاری های مداوم 

در محل خواب حاضر می شوم نیت کردم که بخوابم همان که چشمانم را می بندم ، شروع می کند .

فهمیده که برگشته ام از سفر ، به گوشش رسانده اند میاید ذهنم را آشفته کند می چرخم اینور و آنور ، تفاوتی ندارد ، نفوذ کرده در روحم 

ازش بیزارم ، مثل زالو افتاده به جانم و آرامشم را سی سی می نوشد .


یاد الله می کنم 

درخواست کمک برای رهایی ، برای آرامش 

با خودم تقلا می کنم برای خواب برای فراموشی موقت 

در نهایت خوابم می برد .

صبح که بیدار می شوم ، انگار کنار تخت ایستاده تا دوباره به جانم بیوفتد ، حمله می کند و نزاع بین من و رانده شده آغاز می شود . 

این جنگ را پایانی نیست ...

دلم برای خودم می سوزد که چقدر غریبانه و تنها در کارزاری نابرابر و ناعادلانه با اژدهایی عظیم در نبردم . 


خداوندا تنها تو یاور منی .

با من بمان 


عطار: 

رهایی خواهی از سیلاب اندوه

قدم بر جای باید بود، چون کوه

گر از هر باد، چون بیدی بلرزی

اگر کوهی شوی، کاهی نیرزی


۰ ۰

راهی ام ای شاه ...

در کمال تعجب ، بنده مفلوک و روسیاه حق تعالی هم راهی این سفر عظیم گشته .

قطره ای کدر و تاریک در اقیانوسی روشن و بی کران تحت انوار معرفت و شفاعت خورشید عالم ، مولی امام الحسین بن علی روحی لک الفداک سلام الله علیهما 


ان شاالله روزی همه دلسوختگان و عاشقان شود این سفر عظیم از خود به خدای جل جلاله 


ای غمت معجزه‌گر! ای حرمت معجزه‌گاه!
شب مصیبت‌زده‌ی توست که پوشیده سیاه
 
خبر داغ تو بر دل متواتر بوده‌ست
غم تو ارث رسیده‌ست به ما آه به آه
 

رفتی و از تو فقط عطر تو آمد به خیام
بعد از آن مانده تو را این همه دل چشم‌به‌راه

کاروان‌ها همه آهنگ زیارت دارند
هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله

اربعین است و جهان دل به غمت می‌بندد
اشک محراب طواف حرمت می‌بندد

اربعین آمده و عطر محرم با اوست
کشت ما را و دم عیسی مریم با اوست

اربعین شد دل ما در سفر کرب‌وبلاست
ای نسیم سحر! آرامگه یار کجاست؟

باز در دل غم مولای غریب است مرا
اربعین است و غم شیب خضیب است مرا

اربعین است و جهان یکسره هیئت شده است
حرم یار مهیای زیارت شده است

اربعین شوق حضوری‌ست که جابر دارد
کربلا بار نخست است که زائر دارد

۰ ۰
متن زندگی باید ولایت امیرالمومنین علی بن ابی طالب (ع) باشد.

به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و پاکدامنى ورزند که این براى آنان پاکیزه‏تر است زیرا خدا به آنچه مى‏کنند آگاه است (۳۰)

مردمک می خواهد ، پاک باشد و پاک بماند و ثابت قدم در راه رستگاری.
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان